وبلاگ اشعار مهرداد خالدی

وبلاگی برای بهترین اشعار که خوانده ام و اشعاری که نوشته ام

وبلاگ اشعار مهرداد خالدی

وبلاگی برای بهترین اشعار که خوانده ام و اشعاری که نوشته ام

شب تنهاییم در قصد جان بود

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد


شب تنهاییم در قصد جان بود

خیالش لطف‌های بی‌کران کرد


چرا چون لاله خونین دل نباشم

که با ما نرگس او سرگران کرد


که را گویم که با این درد جان سوز

طبیبم قصد جان ناتوان کرد


بدان سان سوخت چون شمعم که بر من

صراحی گریه و بربط فغان کرد


صبا گر چاره داری وقت وقت است

که درد اشتیاقم قصد جان کرد


میان مهربانان کی توان گفت

که یار ما چنین گفت و چنان کرد


عدو با جان حافظ آن نکردی

که تیر چشم آن ابروکمان کرد


 «حضرت حافظ»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد